وبلاگ :
شـمـيــــــلا
يادداشت :
پاسخ
نظرات :
4
خصوصي ،
16
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
راميلا
يادم مياد يه روزي
دختري بود تو اين شهر
که صبح تا شب کارش بود
......
راستش نميرسم بقيه اش رو بنويسم
ولي هرچي که بود الان شده يه آدم ديگه که من خيلي قبولش دارم