سلام به خداوندی که هستی را بسیار زیبا آفرید و رحمت را برای همه قرار داد...............................سلام به خداوند پر محبت بی منت < < زمستان 1386 - شـمـیــــــلا
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
زمستان 1386 - شـمـیــــــلا
  •  RSS 
  • خانه
  • شناسنامه
  • پست الکترونیک
  • مدیریت وبلاگ من

  • موضوعات وبلاگ من

  • آهنگ وبلاگ من
    >


  • لوگوی وبلاگ من
    زمستان 1386 - شـمـیــــــلا

  • لینک دوستان من

    شقایق
    الهه گل
    حوری آسمان
    فادیا
    عسل بانو
    تسنیم
    باران عشق
    رامیلا
    به نام خدا
    الهه امید
    بهشت
    یه آدم دیگه
    شخـص ثـالـث
    امید سرزمین امن خداوند
    موسیقی بودن
    هزار و یکشب غزل
    الهه دوستی
    دریا
    ترنم عشق

  • اوقات شرعی


  • مطالب بایگانی شده
    یادگاری شمیلا
    ...
    بهار 1387
    زمستان 1386
    پاییز 1386

  • اشتراک در خبرنامه

     


  • وضعیت من در یاهو
    یــــاهـو
  • سکوت........باز هم سکوت

    نویسنده: شمیلا(یکشنبه 86/12/19 ساعت 11:7 صبح)

     

     

    پیش از آنکه به تنهایی خود پناه برم

    از دیگران شکوه آغاز میکنم

    فریاد میکشم که : « ترکم گفته اند !»

    چرا از خود نمیپرسم

    کسی را دارم

    که احساسم را

    اندیشه و رویایم را

    زندگی ام را

    با او قسمت کنم ؟

    آغاز جدا سری شاید از دیگران نبود ... 

     

    بسیار وقتها با یکدیگر از غم و شادی خویش سخن ساز میکنیم

    اما در همه چیز رازی نیست

    گاه به سخن گفتن از زخم ها نیازی نیست

    سکوت ملال ها

    از راز ما

    سخن تواند گفت .



    نظرات دیگران ( )

  • زندگی

    نویسنده: شمیلا(یکشنبه 86/11/28 ساعت 10:43 صبح)

    زندگی یعنی  878031oq6iuoirb6?

    878031oq6iuoirb6صبر تا صعود ، ذوب و زر گشتن در سجود


    زندگی یعنی
    پل ، پله ، پر .... پیله و پروانگی


    زندگی یعنی: نه گفتن به نفس و رشد روح
    یعنی تاب تقوا تا به دوست

    زندگی یعنی  
    878031oq6iuoirb6         پای شعله ی احساس سوختن
    878031oq6iuoirb6شال گردنی از شعر بافتن



    زندگی یعنی آبشار اشکی بی صدا
    چکه چکه جان از چشم ما ..


    زندگی یعنی
     ناتمام من با تمام او کامل شدن
    یعنی من و تو ما شدن


    878031oq6iuoirb6
    878031oq6iuoirb6زندگی یعنی دویدن ، تا دُر شدن
    زندگی یعنی نور نوشیدن
    شکستن ..شکفتن ..نو شدن
    زندگی یعنی هر روز کمی خوبتر شدن


    زندگی یعنی
     تبسم تولد در هر طلوع
     زندگی یعنی کوک کودک تا کمال ..


    زندگی یعنی : رفع هر چه خط فاصله است
    878031oq6iuoirb6
    878031oq6iuoirb6
     زندگی یعنی
    به درد هم خوردن به داد هم رسیدن
    یعنی مهر بودن .. سوختن

    یا چون  چراغی چاره ساز
    بیچاره ای را درمان ساز



    زندگی یعنی: دلت آفتابی باد اما
    گاهی باران باش ، نیکی هم ببار 878031oq6iuoirb6
    878031oq6iuoirb6

    زندگی یعنی
    امیدی بر دلی
    پاک اشک از گونه ای


     زندگی یعنی
    دیر است ..دوریم ... زود باش... بدو


    878031oq6iuoirb6
    878031oq6iuoirb6 زندگی یعنی
    حس گرمای دستان خدا ...
    در سرمای سکوتی بی انتها ...



    زندگی یعنی
    دیدن اشک و لبخند خدا
    بر خاک بازی ها  و خل بازی های ما ...


    زندگی یعنی
    کاش کلامش ...کاش کوه طور ..
    878031oq6iuoirb6
    878031oq6iuoirb6
    زندگی یعنی
     ازخاک خسته ام  ... آه خدایم آرزوست


    زندگی یعنی
    بلبل باغت منم ....آخر از شوق تو جان می دهم

    زندگی یعنی
     ...

     


    نظرات دیگران ( )

  • آسمان مال من است.........

    نویسنده: شمیلا(چهارشنبه 86/11/10 ساعت 12:24 عصر)

    دیشب تمام آسمان مال من بود

    و من  ماهش را ، ستاره اش را برای

    روشنایی اتاقت آوردم ،

    چون یادم آمد گفته بودی

    از تاریکی می ترسی....

    دیشب تمام آسمان مال من بود .

    و من همه اش را به تو بخشیدم .

    اما افسوس تو خواب بودی

    و شاید هم خیال کردم خوابی .

    بگذار به خیال گوشه چشمی خلوتی دلم خوش باشد .

    دیشب آسمان مال من بود !

    باور کن !

     



    نظرات دیگران ( )

  • روز خدا

    نویسنده: شمیلا(سه شنبه 86/10/18 ساعت 1:41 عصر)

    روز خدا

     

    « من چه سبزم امروز
    و چه اندازه تنم هوشیار است !
    نکند اندوهی ، سر رسد
    از پس کوه .
    ظهر تابستان است .
    سایه ها می دانند
    که چه تابستانی است .
    سایه هایی بی لک
    گوشه ای روشن و پاک
    کودکان احساس !
    جای بازی اینجاست .
    زندگی خالی نیست
    مهربانی هست
    سیب هست
    ایمان هست .
    آری
    تا شقایق هست
    زندگی باید کرد .
    در دل من چیزی است
    مثل یک بیشه ی نور
    مثل خواب دم صبح
    و چنان بی تابم
    که دلم می خواهد
    بدوم تا ته دشت
    بروم تا سر کوه
    دورها اوایی است
    که مرا می خواند . »

     

     



    نظرات دیگران ( )

  • سکوت

    نویسنده: شمیلا(پنج شنبه 86/10/13 ساعت 10:56 صبح)

     

     

    سکوت کن به احترام زندگی

    سکوت کن ، سکوت کن

    به احترام رویش جوانه ها

    به اوج آفتاب ظهر

    به گرمی نگاه عاشقانه ات

    سکوت کن ،

    برای ریشه ها و ساقه ها

    برای زندگی و مرگها

    سکوت کن

    به احترام ریشه ها

    به اقتدار بیشه ها

    به عرصه سپید زندگی

    به نام سبز بندگی

    سکوت کن

    برای مرگٍ زندگی

    برای لحظه ها سکوت کن

    سکوت کن ، سکوت کن

    سکوت ، قرائت جدید زندگیست

    سکوت ، اوج لحظه های بندگیست

    سکوت ، طراوت حضور عشق

    سکوت حضور جاودانه امید و زندگیست

     

      



    نظرات دیگران ( )